عیدتون مبارک :)

ساخت وبلاگ
چرا نوشتن اولین جمله ی اولین وبلاگ آدم این قدر سخت به نظر می رسه؟ اصلا خیلی از کاراهامون سخت به نظر می رسن اما واقعا اون قدری که فکر می کنیم سخت نیست... همین الان برای من خیلی کارا هست که هست اما من انجامشون ندادم مثلا همین وبلاگ داشتن و نوشتن به نظرم خیلی کار جالبیه و یک سالی می شه که وبلاگای متفاوتی رو می خونم و واقعا خوشم می آد که منم برای خودم داشته باشم ب یه همچین جایی رو اما نمی دونم چرا این قدر طول کشید؟ آدم تنبلی نیستم و عاشق نوشتنم اما دستم و دلم برا نوشتن اینجا نمی رفت ، اما الان داره می ره و این خیلی خوبه :) راستش تابستون امسال خیلی عجیبه! عجیبه نه عیدتون مبارک :)...
ما را در سایت عیدتون مبارک :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mse-noghteg بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 9:15

(به جعبه ی صورتی رنگ دستم نگاه کردم) -وای من دلم نمی آد اینو بزنم، این دست من بیوفته به دو روز نکشیده داغون می شه ها، نگاش کن چقدر معصومه! +.... -دوباره تو قیافتو اون جوری کردی؟ خب مگه عینکا نمی تونن معصوم باشند؟ ببین چقد نوئه خشگله به این می گن معصومیت عینک. اشکال نداره.. آخه تو که با این مغز نخودیت همچین چیزاییو نمی فهمی  +... ( امروز از اون روزاست که زیاد حرف نمی زنه) -باشه بابا تو خوبی! بذار بزنمش ببینم خوبه اصن +.... - می آد بهم ؟ +... ( لبخند زد) - چقد باش خوب می بینما! بهم نیاد هم  مهم نیست همه چی فول اچ دی شده..این جا همون ایستگاه اتوبوس داغونه؟ اینا همون ماشینان عیدتون مبارک :)...
ما را در سایت عیدتون مبارک :) دنبال می کنید

برچسب : فول اچ دی,فول اچ دی یعنی چه,فول اچ دی والپیپر,فول اچ دی فیلم,فول اچ دی یعنی چی؟,فول اچ دی کلیپ,فول اچ دی پلیر,فول اچ دی پلیر برای اندروید,فول اچ دی دانلود, نویسنده : mse-noghteg بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 9:15


thoughts



 "قدیما 70 درصد بدن آدما آب بود، حالا فکر و خیال ..."


+ چقدر این جمله واقعیه :(

عیدتون مبارک :)...
ما را در سایت عیدتون مبارک :) دنبال می کنید

برچسب : فکر و خیال خلسه,فکر و خیال,فکر و خیال بیهوده,فکر و خیال زیاد,فکر و خیال از خلسه,فکر و خیالش همش باهامه,فکر و خیال خلسه متن,فکر و خیال زیادی,فکر و خیال سپهر خلصه,فکر و خیال حامد فرد, نویسنده : mse-noghteg بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 9:15

چشم باز می کنی  وسط یک ناکجا آبادی، ناکجا آبادی که بعدا برایت می شود کجا آباد... می شود خانه ات ...اصلا "بعدا" که می شود همه چیز عوض می شود :( روز به روز بزرگ می شوی قد می کشی، شکل می گیری   آدم های دور و برت همیشه دور و برت هستند ... جا به جا می شوند و جای این یکی آن یکی می آید...گیرم بعضی از  همین این یکی آن یکی ها  برو بیایشان در زندگی ات زیاد باشد ته تهش می روند.. یا تو می روی، فرقی ندارد آدم های این روز ها زود جا میزنند..زود حرف هایی می زنند که نباید بزنند...فرقی هم ندارد دنیا مجازی باشد یا واقعی، آدم ها همانند. و ناگهان به نقطه ای می رسی که با خودت می گویی کاش هیچ عیدتون مبارک :)...
ما را در سایت عیدتون مبارک :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mse-noghteg بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 9:15

تصمیمت را گرفته ای ، قرص و محکم از روی تخت بلند می شوی ، می خواهی به تمام کلافگی ها پایان بدهی... موهایت را محکم و با حالتی از عصبانیت می بندی... به سمت آن کیف مخصوص می روی... درش را آرام باز می کنی...مقدمات استفاده از تفنگ نقره ای و براق را آماده می کنی.. جلوی آینه ی قدی می روی...چشم در چشم می شوی با شخص روبرو... و نا گهان یک شلیک بلند...   چشمانت را باز می کنی،.. دختر نگران در آیینه ،حالا تبدیل شده به قطعات ریز آینه... همه ی تحقیرها ، پوز خندها و نگرانی ها را همراه با دخترک در آینه – که حالا قطعه قطعه است- دور می ریزی... خوشحالی ، بالاخره باید تمام می شد...   عیدتون مبارک :)...
ما را در سایت عیدتون مبارک :) دنبال می کنید

برچسب : شلیک کن رفیق,شلیک نهایی,شلیک گلوله,شلیک پدر به دختر,شیلکا,شلیک پدر به دخترش, نویسنده : mse-noghteg بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 9:15

این شهرهم دیگر به قدم زدن های من و "نبودنت" در دل کوچه پس کوچه هایش عادت کرده است. "نبودنت" هم یک نفر است مثل تو،دقیقا خودِ خود تو نیست ها! هیچ کس در هیچ جای دنیا دقیقا خود تو نیست. تو با تمام دنیا و دارایی اش فرق داری... "نبودنت" یک  نفر است مثل تو، یک نفر که بقیه حتی نمی توانند ببینندش ! اما من تقریبا تمام وقتم را با "نبودنت" می گذرانم... در خانه راه می رویم، با هم آهنگ گوش می دهیم و دنبال خواننده بلند بلند می خوانیم. با هم کتاب می خوانیم، غذا می خوریم فیلم the fault in our star” “می بینیم وتا تهش هق هق گریه می کنیم... "نبودنت" حالا شریک تمام احساسات من است... مثلا عصرهایی عیدتون مبارک :)...
ما را در سایت عیدتون مبارک :) دنبال می کنید

برچسب : من و نبودنت, نویسنده : mse-noghteg بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 9:15

از روی تخت بلند می شوم و تصمیم می گیرم به تمام بی حوصلگی ها وحس های بد و گلودرد مسخره ی سرما خوردگی مسخره تر و این هوای ابری و دلگیر، بی اعتنایی کنم و می گذارمشان رو تخت... سیستم را روشن می کنم  و یک آهنگ به اصطلاح "قِری" پلی می کنم وحواسم را به جایی دورتر پرت می کنم... یک لیوان شیر و چند بسکوییت می گذارم جلویم... دستم را می برم  سمت لیوان و محتوای سفید رنگش را مزه می کنم مزه ی خاصی داد ،احتمالا از اثرات این سرما خوردگی لعتنی است... مگر نگذاشته بودمش رو تخت بماند؟...یک سوم لیوان را قورت می دهم...اه چقدر تلخ است... شک می کنم... رو می کنم سمت تخت...بله، نیستند...خب همه را عیدتون مبارک :)...
ما را در سایت عیدتون مبارک :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mse-noghteg بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 9:14